بازم امشب مهتابه
دل تنگم بی تابه
می بینه ماه از اون دور
که یه عاشق بی خوابه
عزیزم فردا دیره
بیا امشب یادم کن
شب و هر شب زندونی
سحرا آزادم کن
گل ها گل آفتابگردون
می ترسه دلم از بارون
یارب تو شب مهتابی
لیلا رو تو نگیر از مجنون
عزیزم از تنهایی
دل عاشق پر درده
مثه ابرا سرگردون
یه شهاب شب گرده
مثه ابرا سرگردون
دو تا چشمام پر بارون
تو دستام می خشکن
گل های آفتابگردون
می گویند رسم زندگی چنین است!!!!!!! می آیند....... می مانند....... عادتت می دهند....... و می روند....... و تو در خود می مانی....... و تو تنها می مانی....... راستی نگفتی؟ رسم تو نیز چنین است؟ مثل همه ی فلانی ها
قلب مهربانت مثلثی را می ماند در دریای عشق
مرا در خود کشیدی برمودای من
ی دوست به جز عشق تو در سر من هوسی نیست
جز نقش تو بر صفحه ی دل نقش کسی نیست
یادته بهت گفتم که خشت دیوار دلتم، تو هم منو شکستی
ولی اشکالی نداره، حالا خاک زیر پاتم
صدا کن مرا که صدایت زیباترین نوای عالم است
صدا کن مرا که صدایت قلب شکسته ام را تسکین میدهد
صدا کن مرا تا بدانم که هنوز از یاد نبرده ای مرا
نشسته ام تا شاید صدایم کنی
صدایم کنی ومحبت بی دریقت را نثارم کنی
عشق من تو باش نه برای اینکه در این دنیای بزرگ تنها نباشم.تو باش تا در دنیای بزرگ تنهاییم
تنها ترین باشی..
تو مثل راز بهاری و من رنگ زمستانم. چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمیدانم
دلم همچو آسمان،پر از ابرهای بارانیست،
ای کاش دلم امشب بگرید، شاید که بغض عشق در چشمانم بشکند....
آری دوستی دو نیمه دارد نیمی از آن عشقی است که دل تو را بیقرار کرده است و نیمی دیگر آن
محبتی است که در دل من می تپد
فرشته ها وجود دارن اما بعضی وقتا چون بال ندارن ما بهشون میگیم دوست
شب شده بود، گل آفتاب گردان داشت دنبال خورشید میگشت که یهو یک ستاره بهش چشمک زد،
اما گل آفتابگردان سرش رو آرام آورد پایین، میدونی چرا؟! آخه گلها هیچوقت خیانت نمیکنن واسه
همینه که گل آفتابگردان همیشه شبها سرش پایینه